زل زده بود به یک شاخه ی خالی.
گفتم : دکتر، بچه ها می گن دشمن آماده باش داده.
حتی برنگشت.
گفت : عزیز بیا ببین چقدر زیباست !
بعد همانطور که چشمش به برگ بود، گفت :
گفتی کی قراره حمله کنند؟
در عصری اینچنین،
در روزگاری که بشر بنده ی هوای خویش است و بت خویشتن را می پرستد،
ظهور این جوانان چه معنایی دارد؟
اینان طلیعه دار عصر توبه ی بشریت و نمونه ای از انسان های آینده هستند
و آینده ی انسان آینده ای الهی است.
آنان ابراهیم وار هجرت کرده اند و اسماعیل گونه سر به قربانگاه سپرده اند
تا انسان به مقام خلیفة اللهی و امامت رسد
و این است معنای باطنی این سخن که
راه قدس از کربلا می گذرد
راه قدس با کاهلی و تن آسایی و دل به جیفه ی بی مقدار دنیا بستن میانه ای ندارد.
راه قدس مرد جنگ می خواهد
و مرد جنگ نیز کربلایی ست
و کربلایی مرد میدان عشق است
و از سختی ها و مشقات و سر باختن ها و جان دادن ها نمی هراسد.
برای دریافت حقیقت آنچه در جبهه های نبرد می گذرد باید این همه را در مجموعه ی تاریخ جهان نگریست،
و باید این نکته ی شگفت را دریافت که چگونه این وقایع،
تاریخ آینده ی کره ی زمین را به جانب تحقق وعده های قرآن می کشاند.
سوره ی اسراء را بخوان و خصال یاوران مهدی را بنگر.
آری برادر!
وقت آن رسیده است که یکبار دیگر نشانه ی تحقق وعده های الهی را در آنچه می گذرد ببینیم
و با یقین بیشتر پای در راهی نهیم که از کربلا به سوی قدس می رود.
پسرکی سیزده ساله، ساک به دست روی پله ی اول اتوبوس ایستاده است
و می خواهد به زور داخل اتوبوس شود.
همه می خواستند جلوی رفتن او را بگیرند و او اصرار داشت که برود.
گریه کنان قسم می داد و التماس می کرد
و از ساک سفری اش پیدا بود که این تصمیم را ناگهانی نگرفته است.
آخرالامر بچه ها او را از رفتن منصرف کردند،
اما هیچ جایی برای سرزنش او وجود نداشت.
جبهه های حق، مجلای نوری ست که همه ی پروانه ها را به خود می کشد،
و چه کند آن نوجوان اگر پروانه ی عاشقی در درون خود دارد؟...
خاموش اما پر التهاب
با قافله می روم
دیریست جاده محزونست
و چشمان پر فروغم
در آن دوردست نیازی می جویند
بر لحظه های گذرم
شوق رفتن می خواند و خیال
یکه و بی صدا
به آن تبار سفر می کنم
که دلاوران خاکش با سلاح آفتاب
به قلب دون صفتان می تازند ...
دیروز در بحبوحه های آن طوفان، مردانی از جنس خاک، کشتی معرفت را بر بیکرانه ترین آب های امتحان و ابتلا راندند.
امروز سکان آن کشتی را به دست من و تو داده اند.
فردا که طوفان نوح، سیاره ی زمین را در خود بگیرد، این کشتی خواهد راند تا بر آن منزل مبارک بنشیند.
رب انزلنی منزلاً مبارکاً و انت خیر المنزلین
اما تو! ساعتت را به وقت رمل ها تنظیم کن تا هنگامه ی فارالتنور را دریابی که فردا از آن ماست.